روايتي از تفحص شهدا زير آب

پرنده غواصی که دوازده شهید را شناسائی کرد!

غلامعلی نسائی: منطقه جفیر به لحاظ موقعیت استراتژیک خاص، در شرایط جنگی، برای دشمن بعثی از حساسیت بالایی برخوردار بود، به همین علت بعثی‌های عراقی، منطقه را آب بسته بودند تا جلوی پیشروی نیروهای پیاده بسیجی را بگیرند.

.......

 

ادامه مــطلب
+ نوشته شـــده در 20 / 12 / 1391برچسب:شهید محمدمهدی مجیدی,شهیدمجیدی,شهید,شهادت,تفحص شهدا,تفحص,روایت تفحص شهدا,,ساعــت12:47 تــوسط بیسیم چی |
وصیت نامه سردار شهید الیاس موحد

بسم الله  الرحمن الرحیم

من خود را كوچك تر از آن می بینم كه بازماندگان و دیگر افراد را وصیت و سفارش نمایم زیرا هنگامی باید دیگران را سفارش نمود كه خود پا به میدان عمل نهاده و مسئولیت اسلامی بودن و مطیع امرخدا بودن را به انجام رسانیده باشی ولی من هرچه به توشه ای كه برای آخرت اندوخته ام می نگرم عملی را كه شایسته ی عرضه نمودن به پیشگاه خداوند متعال داشته باشد تا به آن افتخار و مباهات ورزم، نمی یابم.

... 

 

ادامه مــطلب
زندگی نامه سردار شهید الیاس موحد

فرزند جاوید مکتب قرآن بود و به نماز ایستادنش دیدنی بود و قرآن خواندنش شنیدنی. او یکی از منتظران واقعی مهدی موعود (عج) و همیشه چشم انتظار ظهور حضرتش بود.

مادرش از او می گوید: ....

ادامه مــطلب
زندگی نامه شهید سید مهدی نجم السادات

شهید سید مهدی نجم السادات در سال 1341 در روز نیمه شعبان ( ولادت حضرت قائم (عج) )به دنیا می آید و به همین مناسبت نام او را مهدی می گذارند. او در خانواده ای متدین رشد کرده و از همان کودکی وارد مسجد می شود.

شهید نجم السادات با اولین آواهای مردم انقلابی همنوا می شود. پس از انقلاب نیز در سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران در می آید. وی در دوران جنگ مسئولیت هایی ازجمله قائم مقام طرح و عملیات و مسئول محور در عملیات کربلای چهار و مسئول محور در عملیات کربلای پنج را داشته است.

شهید نجم السادات در دوران حضورش در جبهه چندین بار مجروح می شود ولی هر بار پس از مداوا به جبهه باز می گردد و سرانجام در 9 بهمن 1365 بر اثر ترکش بمب های خوشه ای دشمن به فیض شهادت نائل می گردد.

   

شهید نجم السادات: رزمنده ایستاده پشت دوشکا

شهید سید محمد جهان آرا

 

انقلاب بیش از هر چیز برای ما یک امتحان الهی و یک آزمایش تاریخی و اجتماعی است و در جریان آن امتحان، باید رنج، محرومیت، مصائب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم و در برابر آشوب ها و فتنه ها با خلوص و شهامت، محکم بایستیم و از طولانی شدن دوران امتحان و افزایش سختی ها و ناملایمات نهراسیم، زیرا علاوه براینکه خود را از قید افکار شرک آلود و وابستگی ها، پاک و خالص می کنیم، ریشه و نهال انقلابمان عمیق و استوارتر می شود و از انحراف و شکست مصون می ماند.

+ نوشته شـــده در 21 / 10 / 1391برچسب:جملات شهدا,شهید سیدمحمد جهان آرا,شهید جهان آرا,شهید,شهادت,جهان آرا,ساعــت1:7 تــوسط بیسیم چی |
زندگی نامه شهیده مریم فرهانیان

نام: مریم فرهانیان

تولد: ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲

محل تولد: آبادان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی

تاریخ شهادت: ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳

محل شهادت: گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن

محل دفن: گلزار شهدای آبادان

در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح معرفت و بصیرت الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت استکبار جهانی امپریالیسم، مبارزات خود را علیه ظلم های رژیم پهلوی آغاز کر د.

...

ادامه مــطلب
زندگی نامه سردار شهید سعید درفشان

 

او به مرحله ای از اخلاص و کمال رسیده بود که ترس در وجودش معنا نداشت. شجاعتش زبانزد خاص و عام بود. وی را حمزه ی مسجد جزایری لقب دادند. از صورتش نور می بارید، هرکه او را می دید شیفته ی اخلاق نیکویش می شد. او خود را متعلق به همه ی قومیت ها می دانست.

....

 

ادامه مــطلب
وصیت نامه سردار شهید سعید درفشان

 

وصیت نامه سردار شهید سعید درفشان

  بسم الله الرحمن الرحيم
بنام خدا، بنام مولا، بنام معبود، بنام او كه خرد را آفريد و بنام او كه عشق را آفريد و بنام او كه انسان را آفريد تا بنده و مطيع او باشد و بنام او كه انسانهاى خاص را مطيع، و ولى خود قرار داد و بنام او كه يادش و ذكرش قلوب را منقلب كند و بنام او كه آتش عشقش تمامى دنيا و مظاهرش را بسوزاند و بنام او كه مونس دل مومنان و پناه بى پناهان، آرام بخش دل راز داران، آمال و هدف عارفين و معشوق و مقصود شهيدان است. سلام و درود بر پيامبر عظيم الشان امين خدا حضرت محمد مصطفى(ص) سلام بر او كه پيام خدا را براى نجات محرومان و عرق شدگان در فساد دنيوى به ما رساند و آيين و رسم  بندگى الله را به ما فهماند. سلام بر ائمه معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين كه روش زيستن براى خدا و طريق سير الى الله را به آموختند و بنام و بياد او كه منجى انسانها و مرهم دلسوختگان اميد مستضعفان مهدى (عج) و درود بر امام مستضعفان و او كه به كالبد فسرده ما با دم مسيحائيش روح و زندگى بخشيد و حياتى دوباره بخشيد. سلام بر پدر و مادر كه رحمت و مغفرت خدا بر آنان باد سلام بر تمامى مادران شهداء سلام بر مادر محمد رضا كه مادرم بود و سلام بر مادر منصور كه اسطوره مقاومت است و سلام بر مادر پيرزاده و سلام بر مادر فرج و سلام بر تمامى برادران و خواهرانم و سلام بر تمامى برادران مسجد جزايرى آنان كه با عملشان عشق و اسلام را به من آموختند و سلام به برادر عزيز و معلمم عمو حميد، او كه وسيله خيرى در راه من بود و خداوند سبحان به لطف و كرم بى نهايتش او را وسيله هدايت من قرار داد و سلام بر تمامى برادران كانون آنان كه اخلاص، تواضع و تقوا را به من آموختند و سلام بر برادران مدرسه امام آنان كه علو عمل را توأما آموختند. ( يك سرى نذرهايى دارم كه انجام نداده‌ام)

1-  34 نماز دو ركعتى جهت طلب فرج امام زمان(عج)
16 -2
بار خواندن زيارت عاشورا
10 -3 نماز دو ركعتى جهت توسل به امام رضا(ع)
 
20 -4روز روزه كه امسال نگرفته ام
 
2 -5سال روزه و 2 سال نماز
 
6- تمامى وسايل كه در خانه (از نظر نظامى دارم) و مربوط به سپاه مى باشد تحويل سپاه بدهيد.

 

در آخر وصيت من همان وصيت برادر عزيزم محمدرضا است. از پدر و مادرم و خواهرانم و تمامى دوستان و آشنايان مى‌خواهم كه اگر غيبتى كردم و يا تهمتى زده‌ام ببخشيد كه سخت به بخشش آنها محتاجم.  

  سعید درفشان

زندگی نامه سردار شهید سید احمد رحیمی

نام: سید احمد

نام خانوادگی: رحیمی

نام پدر: سید محمدرضا

تاریخ تولد:3/1/1338

تاریخ شهادت:24/1/1361

محل شهادت: منطقه شرهانی

عملیات: والفجر1

دانشجوي شهيد سيد احمد رحيمي فرزند سيد محمد رضا در سوم فروردين 1338 درخانواده اي متدين، آگاه و هوشمند در شهر بيرجند پا به عرصه وجود نهاد در آغاز كودكي روانه مكتب خانه شد و قرآن را فرا گرفت تحصيلات ابتدايي را در دبستان حكيم نزاري، راهنمايي را در مدرسه راهنمايي شهيد مطهري و دبيرستان را در دبيرستان طالقاني بيرجند به اتمام رساند و در سال 1356 پس از شركت در آزمون سراسري در دانشكده پزشكي تهران پذيرفته شد و مشغول تحصيل گرديد. شهيد سيد احمد رحيمي از برجستگي هاي اخلاقي، هوش سرشار، قدرت فرماندهي و توان مديريتي فوق العاده اي بهره مند بود. همين امر باعث شد كه بسان ستاره اي نوراني در آسمان انديشه همشهريان خود همواره درخشان بماند و دوست و دشمن يك دل و يك زبان او را تحسين نمايند و شخصيت چند بعدي وي را بستايند. 

 پايبندي احمد به مباني اسلام و دلسوزي اش نسبت به محرومين موجب شد تا فعاليت مذهبي- سياسي اش را از همان دوران دبيرستان آغاز نمايد و اولين مبارزه علني ايشان در مسجد آيت الله آيتي بيرجند اتفاق افتاد، ايشان پس از پايان نماز مغرب و عشا طي سخراني مهيجي از وزير دربار وقت- اسد الله علم- به سختي انتقاد نمود و كساني را كه به ظاهر همراه با انقلابيون و در باطن جيره خوار دستگاه علم بودند مورد خطاب قرار داد و گفت: مردم براي افرادي كه گندمهاي اسدالله علم در منازلشان انبار شده ارزشي قايل نيستند. اين حركت باعث شد كه مأمورين ساواك ايشان را دستگير نمايند اما با هوشياري از زندان رهايي يافت، و از آن پس نامش در صحيفه ياران امام ثبت شد.

فعالیت ها در دانشگاه

سيد احمد در دانشگاه فعاليت هاي خود را به گونه اي شكل يافته دنبال كرد، ايشان كه از اعضاي اصلي انجمن اسلامي دانشكده پزشكي بودند در يكي از جلسات درس كه حجاب اسلامي از سوي استاد جامعه شناسي مورد انتقاد واقع شد و در ميان بهت و حيرت دانشجويان با استواري از جا بلند مي شوند و با شجاعت تمام از حجاب دفاع نمود و استاد را قانع مي سازند. اين دفاع جانانه و ساير سخنراني هاي ايشان در محيط دانشگاه باعث شد كه بسياري از دختران دانشجو به حجاب رو بياورند و حتي دختر يكي از سناتورهاي شاه كه همكلاس ايشان بود از سيد احمد تقاضا مي نمايد كه منابع بيشتري درباره حجاب در اختيار ايشان بگذارد.

قبل و بعد از پیروزی انقلاب

با وزيدن نسيم انقلاب سيد احمد به فعاليت هايش عليه ر‍ژيم وسعت بخشيد و براي انتقال اعلاميه هاي حضرت امام از تهران به بيرجند چهره و نوع پوشش خود را تغيير مي داد. او در راهپيمايي هاي تهران، مشهد و بيرجند حضوري چشمگير داشت و از نزديك شاهد تظاهرات خونين هفده شهريور در ميدان ژاله بود. با پيروزي انقلاب اسلامي و بازگشايي دانشگاه ها به ادامه تحصيل پرداخت. و با شخصيت هايي چون: آيت الله بهشتي، آيت الله مطهري و آيت الله مفتح رابطه اي نزديك داشت. چندي نگذشت كه در سيزده آبان ماه 1358 به همراه تعداد ديگري از از دانشجويان خط امام، لانه جاسوسي آمريكا را به تصرف درآورد. به اذعان دانشجويان او يكي از چهرههاي موفق فتح لانه جاسوسي بود و بارها به نمايندگي دانشجويان در تجمع مردم حضوريافت و به روشنگري پرداخت.

شهيد رحيمي به درخواست دادسراي انقلاب اسلامي بيرجند به اين شهرستان مراجعت نمود و مسئوليت فرماندهي سپاه پاسداران منطقه را پذيرفت و دوران خدمتش در سپاه مقارن بود با آغاز جنگ تحميلي، حركات كور منافقين، خيانت بني صدر، فعاليت تروريستهاي اقتصادي و فتنه انگيزهاي ملاكين غاصب. سه بار منافقين تصميم به ترور وي گرفتند: نقشه ها و كروكي منزل سيد احمد در يكي از خانه هاي تيمي به دست آمد. اما هر بار با عنايت خداوند از خطر محفوظ ماند. پس از كسب تكليف از محضر امام به عضويت شوراي سپاه منطقه 4 خراسان و سرپرستي واحد اطلاعات منصوب گرديد و خدمات ارزنده اي در اين راه به جاي گذاشت. پس از فوت پدر بزرگوارش به ناچار به بيرجند مراجعت نمود و به فعاليت هاي آموزشي و آموزش عقيدتي بين جوانان سپاه و بسيج و ساير ارگانها و نهادها پرداخت و بارها براي بررسي نيروهاي لشكر نصر 5 به جبهه رفت. همسر محترم ايشان مي گويد:« گاهي پيش مي آمد كه مدت بيست روز از احمد خبري نداشتيم پس از شهادت ايشان يكي از منافقين افغاني تعدادي از عكسهاي او را در سنگرهاي افغانستان به ما نشان داد. آن وقت متوجه شديم كه احمد در نهضت افغانستان عليه شوروي نيز سهيم بوده است.

جبهه و جنگ

در زمستان 1361 به همراه خانواده به خوزستان هجرت كرد تا در جبهه حضوري مداوم داشته باشد در اواخر همان سال بر اثر اصابت تركش مجروح شد و مدتي بستري گرديد پس از آن در عمليات والفجر1 مورخ 24/1/61 حماسه اي پايدار از خود به يادگارگذاشت. و در هنگام حمل مصدومين و شهدا بار ديگر مجروح شد اما در همان حال اسلحه آر. پي. جي يكي از رزمندگان را بر دوش نهاد و بر بلنداي خاكريز ايستاد و چندين تانك دشمن را منهدم كرد با اصابت گلوله هاي تانك هنگام اذان ظهر،‌ جبهه شرهاني شاهد عروج پرستويي بود كه با پيكر مشرحه شرعه جام وصل را سركشيد، پيكر مطهرش پس از 25 روزدر بوستان شهداي بيرجند آرميد. اين زمزمه به يادماندني شهيد محقق گشت كه: « دوست دارم در جايي به شهادت برسم كه هيچكس مرا نشناسد و احمد صدايم نزنند و كسي جز خدا ناله هايم را نشنود.»

بخشی از وصیت نامه سردار شهید سید احمد رحیمی

حمد و سپاس خداوند متعال را كه با عنايت خاصه اش به ملت ايران تهصت اسلام و جمهوري اسلامي را ارزاني داشت. قلب هاي متفرق را متحد ساخت. و زنگار قلوب جوانان اين كشور را زدود و با صبغه الله رنگ آميزي كرد. پروردگارا تو را سپاس گزارم كه توفيق شركت در عمليات را به من عنايت فرمودي تا بدين وسيله ناخالصي ها و تبعات معاصي را از قلبم بزدايي. بار خدايا اگر صلاح مي داني به تنها آرزوي مانده بر دلم يعني شهادت في سبيل الله نيز جامه عمل بپوشان. سخني با همه آنان كه مرا مي شناسند. تقواي خدا پيشه كنيد و خانه دل را براي او خلوت كنيد. وقتي دل از ياد خدا غافل شد، آنگاه خدا شيطان مي گردد و شما را تباه مي كند. مطالعه در كتاب قلب سليم و گناهان كبيره را به جوانان پيشنهاد مي كنم اميدوارم از آن غافل نشويد. سفارش مي كنم شما را به تبعيت از امام امت كه به راستي موهبتي آشكار از سوي خداست برهمه جهانيان اگر تمسك به فرمايشات ايشان در جامعه رو به تحليل نرود يقيناً اين مملكت شكست نخواهد خورد. مادر، همسر، خواهران و برادران و دوستانم را به خدا مي سپارم و از همه كساني كه مرا مي شناسند طلب عفو مي كنم.

جنوب مثل کربلاست

گفتیم: «امیر! جبهه های غرب را بیشتر دوست داری یا جنوب را؟» گفت: «جنوب را؛ چون شهید شدن در گرمای جنوب مثل شهید شدن در صحرای کربلاست و من هم دوست دارم با عطش شهید شوم، در بیابانی سوزان.»

در یکی از گرم ترین روزهای مرداد ماه، در منطقه شلمچه، پیکری عطشان و غرق به خون را دیدیم. او کسی نبود جز امیر یارمحمدی، مسئول گروهان کوثر از گردان حضرت زهرا سلام الله علیها، از لشکر 10 سیدالشهداء علیه السلام.

برگرفته از کتاب دو رکعت عشق/ علیرضا قزوه

+ نوشته شـــده در 4 / 2 / 1391برچسب:خاطرات شهدا,خاطرات شهید,خاطره شهید امیر یار محمدی,شهید امیر یارمحمدی,شهید یارمحمدی,شهید,شهادت,ساعــت19:43 تــوسط بیسیم چی |
خواب امام علی علیه السلام

شهید حمزه خسروی، فرمانده عملیات یکی از گروهان های لشکر المهدی(عج) بود. روزی پس از ادای نماز صبح، رو به یکی از برادران روحانی می کند و می پرسد: «آقا! اگر کسی خواب امام علی علیه السلام را ببیند، چه تعبیری دارد؟» روحانی در پاسخ می گوید: «باید دید چه خوابی دیده و ماجرا چگونه بوده است.»

شهید خسروی دیگر چیزی نمی گوید؛ اما دو ساعت بعد، در یکی از محورهای عملیاتی، در حالی که فرق سرش شکافته شده بود، به دیدار حضرتش شتافت و رستگار شد.

برگرفته از کتاب دو رکعت عشق/ علیرضا قزوه

+ نوشته شـــده در 4 / 2 / 1391برچسب:خاطرات شهیدان,شهید حمزه خسروی,خاطره شهید,خاطره شهید خسروی,شهید خسروی,شهید,شهادت,ساعــت19:21 تــوسط بیسیم چی |
زندگی نامه سردار شهید حمید قبادی نیا

شهید حمید قبادی نیا در۲۳ مهر سال ۱۳۳۸ در خانواده ای مذهبی وعاشق اهل بیت(ع) در شهرستان آبادان به دنیا آمد. او فرزند دوم خانواده بود. پدرش از پرسنل بهداری آبادان و خود به عنوان راننده در یکی از بیمارستانهای آبادان خدمتگذار مردم بود. حمید دوران ابتدایی را در مدرسه جامی (ایستگاه۸) و دوران راهنمایی را در مدرسه فروغی گذراند. او عاشق کمک به محرومان بود وقتی می توانست کمکی به محرومان وضعیفان بنماید تمام وجودش سرشار از شادی کمک وشعف می شد. دوران دبیرستان او مصادف با سالهای قبل از انقلاب بود، حمید همراه دیگران از جمله جوانان مسجد مهدی موعود(عج) واقع در ایستگاه ۱۲ در راهپیماییها شرکت می کرد، حمید درد دین داشت و ایمان در تمام وجودش ریشه دوانده بود، او در همان زمانی که فساد بیداد می کرد هیچگاه پایش نلغزید ودچار آلودگی نشد. مردی صبور و بردبار که اگر دنیا به کامش بود سرمست نمی شد و اگر به زیانش بود سخت بردبار بود. او جوانی مودب و اهل کمال بود که این خصیصه مانند تاجی بر روی سرش می درخشید ودر میان دوستان مقبولیت خاصی داشت و بردلهای نیروهایش حکومت  می کرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و از اینکه خود را در زمره پاسداران حضرت روح الله(ره) می دید به پاسدار بودن خود افتخار می کرد. با شروع جنگ تحمیلی در نوک تیز پیکان مدافعین کیان اسلامیمان قرار گرفت و تا زمان شهادتش هرجا عملیات بود حمید هم بود. قامت استوارش در جنگ تن به تن گمرک از ناحیه کتف مجروح گشت ودر عملیات دیگری در خرمشهر مورد اصابت مستقیم تیر بار دشمن قرار گرفت و از ناحیه دست مجروح شد و در ذوالفقاری بارها به قلب دشمن شبیخون زد وحماسه آفرید.

خرمشهر، ذوالفقاری، ایران گاز، ایستگاه۷، اروند کنار، حمید را نیک می شناسند و هیچگاه او را فراموش نخواهد کرد و نامش چون نگینی بر تارک آنها می درخشد. عضویت  در شورای فرماندهی سپاه آبادان، فرمانده عملیات، مسئول بسیج سپاه آبادان، از جمله مسئولیتهای او بود.

حمید عاشق ولایت بود و به امام علی بن موسی الرضا(ع) عشق می ورزید وبه همین جهت گردانش را به نام او مزین کرده بود و سرانجام او و گردان تحت امرش در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه و دشت عباس به قلب دشمن زدند و او روز عملیات پیشاپیش نیروهایش به هدایت گردان و شکار تانکها می پرداخت که در جنگی نا برابر در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت و در حالی که به شدت مجروح شده بود عراقی ها در همین نبرد بالای سرش رسیدند و صلابت نور را دیدند وخنجر در بدن نازنینش فرو کردند و او این چنین رقابیه را به کربلا داد و پیکر پاکش همچون مولا موقتدایش چند روزی در بیابان ماند و سرانجام در خواب برای دوستانش پیوند محل شهادتش را نشان داد و پیکر پاکش به آبادان منتقل و در کنار همرزمان شهیدش آرام گرفت و اکنون حمید، پرچمی پر افتخار برای ایران و آبادان است.

زندگی نامه سردار شهید خسرو امینیان

سردار شهید خسرو امینیان در سال 1340 هجری شمسی در منطقه کارون شهرستان آبادان به دنیا آمد. دوران طفولیت و پس تحصیلاتش را در زادگاهش سپری نمود. وی در درگیری های خیابانی آبادان که منجر به شهید و مجروح شدن مردم آن زمان انقلاب شده بود نقش فعال داشت و از مؤثرترین و شجاع ترین نفرات در صحنه کشیدن مردم در صحنه بوده است.

شهید امینیان در اوایل پیروزی انقلاب تا شروع جنگ تحمیلی نقش به سزایی در کشف و خنثی سازی توطئه های منافقین و چریک های فدایی، پیکار داشته است.

او از افراد شناخته شده و کارآمد و مؤمن در بین مردم و انقلابیون جامعه بوده است و با شروع جنگ تحمیلی از ابتدای جنگ با قبضه توپ 106 در جبهه های آبادان با نیروهای زرهی و مکانیزه عراق درگیر شد و به اتفاق همرزمانش خواب راحت را از دشمن گرفت. در عملیات شکست حصر آبادان شرکت کرد و ضربات سنگینی بر ماشین جنگی عراق وارد آورد که در نهایت منجر به شکستن حصر آبادان می شودو وی در ادامه برای مدتی رهسپار کردستان گردید و در آن جا رشادتهای زیادی از خود نشان داده و با شروع عملیات های خیبر و بدر به خوزستان بازگشته و به دفاع می پردازد. در سال 1364 باتوجه به توانایی هایی که داشت به سمت جانشین ادوات قرارگاه کربلا منصوب و مأمور تشکیل گردان مستقل ضر زره ذوالفقار می گردد. ایشان با سعی و تلاش شبانه روزی موفق شد این گردان را که متشکل از دو گروهان ضد زره موشک تاو و مالیوتکاویک گروهان مینی کاتیوشا تشکیل و سازماندهی کند و در عملیات های موفق والفجر8 و کربلای 1 با منهدم کردن تعداد زیادی از تانک های دشمن ضربه سنگینی به زمان زرهی عراق در این مناطق وارد آورد.

شهید امینیان در ادامه کار فرماندهی گردان مستقل پیاده  را زیر نظر قرارگاه کربلا به عده گرفت و در مناطق کربلای5 در پنج ضلعی مستقر شد و در نهایت در تابستان 67 در مقابل با تک دشمن به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید و تا آسمان شهیدان پر کشید و جاودانه شد.

از خصوصیات بارز آن شهید آمادگی همیشگی برای نبرد بود. ایشان به افرادی که از نظر مالی و امکانات زندگی ضعیف و نیازمند بود شخصاً کمک کرده و دیگران را نیز دعوت به کمک می نمود تا مطمئن شود که مشکل رفع شده. از جذابیت خاصی برخوردار بود و مسائل نظامی و عملیاتی را خیلی سریع فرا می گرفت و بکار می برد.

روحش شاد