فرخنده میلاد با سعادت

دخت رسول خاتم، همسر ولایت، مادر امامت

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بر حضرت حجت ، امام عصر عجل الله تعالی فرجه

و همه شیعیان بخصوص بانوان و  مادران عزیز مبارک  و میمون  باد

+ نوشته شـــده در 23 / 2 / 1391برچسب:,ساعــت6:48 تــوسط بیسیم چی |
بخشی از وصیت نامه سردار شهید سید احمد رحیمی

حمد و سپاس خداوند متعال را كه با عنايت خاصه اش به ملت ايران تهصت اسلام و جمهوري اسلامي را ارزاني داشت. قلب هاي متفرق را متحد ساخت. و زنگار قلوب جوانان اين كشور را زدود و با صبغه الله رنگ آميزي كرد. پروردگارا تو را سپاس گزارم كه توفيق شركت در عمليات را به من عنايت فرمودي تا بدين وسيله ناخالصي ها و تبعات معاصي را از قلبم بزدايي. بار خدايا اگر صلاح مي داني به تنها آرزوي مانده بر دلم يعني شهادت في سبيل الله نيز جامه عمل بپوشان. سخني با همه آنان كه مرا مي شناسند. تقواي خدا پيشه كنيد و خانه دل را براي او خلوت كنيد. وقتي دل از ياد خدا غافل شد، آنگاه خدا شيطان مي گردد و شما را تباه مي كند. مطالعه در كتاب قلب سليم و گناهان كبيره را به جوانان پيشنهاد مي كنم اميدوارم از آن غافل نشويد. سفارش مي كنم شما را به تبعيت از امام امت كه به راستي موهبتي آشكار از سوي خداست برهمه جهانيان اگر تمسك به فرمايشات ايشان در جامعه رو به تحليل نرود يقيناً اين مملكت شكست نخواهد خورد. مادر، همسر، خواهران و برادران و دوستانم را به خدا مي سپارم و از همه كساني كه مرا مي شناسند طلب عفو مي كنم.

جنوب مثل کربلاست

گفتیم: «امیر! جبهه های غرب را بیشتر دوست داری یا جنوب را؟» گفت: «جنوب را؛ چون شهید شدن در گرمای جنوب مثل شهید شدن در صحرای کربلاست و من هم دوست دارم با عطش شهید شوم، در بیابانی سوزان.»

در یکی از گرم ترین روزهای مرداد ماه، در منطقه شلمچه، پیکری عطشان و غرق به خون را دیدیم. او کسی نبود جز امیر یارمحمدی، مسئول گروهان کوثر از گردان حضرت زهرا سلام الله علیها، از لشکر 10 سیدالشهداء علیه السلام.

برگرفته از کتاب دو رکعت عشق/ علیرضا قزوه

+ نوشته شـــده در 4 / 2 / 1391برچسب:خاطرات شهدا,خاطرات شهید,خاطره شهید امیر یار محمدی,شهید امیر یارمحمدی,شهید یارمحمدی,شهید,شهادت,ساعــت19:43 تــوسط بیسیم چی |
خواب امام علی علیه السلام

شهید حمزه خسروی، فرمانده عملیات یکی از گروهان های لشکر المهدی(عج) بود. روزی پس از ادای نماز صبح، رو به یکی از برادران روحانی می کند و می پرسد: «آقا! اگر کسی خواب امام علی علیه السلام را ببیند، چه تعبیری دارد؟» روحانی در پاسخ می گوید: «باید دید چه خوابی دیده و ماجرا چگونه بوده است.»

شهید خسروی دیگر چیزی نمی گوید؛ اما دو ساعت بعد، در یکی از محورهای عملیاتی، در حالی که فرق سرش شکافته شده بود، به دیدار حضرتش شتافت و رستگار شد.

برگرفته از کتاب دو رکعت عشق/ علیرضا قزوه

+ نوشته شـــده در 4 / 2 / 1391برچسب:خاطرات شهیدان,شهید حمزه خسروی,خاطره شهید,خاطره شهید خسروی,شهید خسروی,شهید,شهادت,ساعــت19:21 تــوسط بیسیم چی |
وصیت نامه سردار شهید حمید قبادی نیا

وصیت‌نامه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

شکر خدا را به جا، که راه انبیاء را با حجتى چون خمینى به ما نشان داد. حمد سپاس خدا را که ما را در انتخاب چنین راهى یارى و توان داد. خدایا تو را به حجتت، به خلیفه روى زمینت، خمینى کبیر قسمت می دهم از سر گناهان من حقیر، من عاجز بگذر و راضى مشو مرا که به یگانگیت اعتراف دارم و صادقانه و از روى عشق به تو سر سجده می گذارم از خود برانى.

خدایا امیدوارم که مرا به درگاهت بپذیرى و با شهداى صدر اسلام محشور بگردانى.

خدمت خانواده ارجمند سلام عرض می کنم انشاءالله که کشته شدن مرا با صبر و توکل به خداى کریم تحمل کنید و آنچنان کنید که شایسته یک خانواده مسلمان است آنچنان شکرگذارى که دشمن خوار اسلام در انقلاب خوارتر و دوستان ما شاد و مصمم تر براى ادامه انقلاب شوند. من به آرزوى خود رسیده‌ام آرزویى که از زمان به سپاه آمدن عملا در پى آن بودم.

پدر، مادر، مادربزرگ مهربانم از شما انتظار دارم که خواهر و برادرانم را به این راه تشویق کنید و هر کدامشان که راه خلاف اسلام و امام را پیش گرفتند اگر هدایت نشدند از خود برانید شما را وصیت میکنم به اطاعت از ولایت فقیه از خمینى کبیرمان واى اگر قدر این رهبر را ندانید، بترسید از آن روز.

سلام مرا به همه اقوام، دوستان و آشنایان برسانید و حلالى بطلبید و خودتان هم مرا حلال کنید. امیدوارم که با انتخاب این راه و کشته شدن در این راه جبران زحمات شما را کرده باشم.

اناالله مع الصابرین

حمید قبادى نیا ۲۹/۳/۶۰

 

وصیت نامه دوم

بسم رب الشهدا و الصدیقین

به نام خدا و بیاد خونین کفنانمان

خدمت برادران پاسدارم سلام عرض می کنم امیدوارم همچنان مقاوم و استوار باشید که یقین دارم هستید نمى‌دانم چرا حرفى براى گفتن ندارم شاید دلیلش این باشد که شما الگوى همه چیز هستید.
ایمان،اخلاص، شهامت، شجاعت، صبر، استقامت، گذشت، ایثار، وفادارى و فداکارى.

به هر جهت به وجودتان افتخار میکنم و به خودم مى‌بالم که مدتى با شما بودم، برادران اطاعت از امام را فراموش نکنید که رمز پیروزیمان است.


درود به رهبر به حق محرومان امام خمینى

درود به روحانیت اصیل و مبارز

الیس الصبح بقریب

والسلام

 

+ نوشته شـــده در 3 / 2 / 1391برچسب:,ساعــت10:28 تــوسط بیسیم چی |
زندگی نامه سردار شهید حمید قبادی نیا

شهید حمید قبادی نیا در۲۳ مهر سال ۱۳۳۸ در خانواده ای مذهبی وعاشق اهل بیت(ع) در شهرستان آبادان به دنیا آمد. او فرزند دوم خانواده بود. پدرش از پرسنل بهداری آبادان و خود به عنوان راننده در یکی از بیمارستانهای آبادان خدمتگذار مردم بود. حمید دوران ابتدایی را در مدرسه جامی (ایستگاه۸) و دوران راهنمایی را در مدرسه فروغی گذراند. او عاشق کمک به محرومان بود وقتی می توانست کمکی به محرومان وضعیفان بنماید تمام وجودش سرشار از شادی کمک وشعف می شد. دوران دبیرستان او مصادف با سالهای قبل از انقلاب بود، حمید همراه دیگران از جمله جوانان مسجد مهدی موعود(عج) واقع در ایستگاه ۱۲ در راهپیماییها شرکت می کرد، حمید درد دین داشت و ایمان در تمام وجودش ریشه دوانده بود، او در همان زمانی که فساد بیداد می کرد هیچگاه پایش نلغزید ودچار آلودگی نشد. مردی صبور و بردبار که اگر دنیا به کامش بود سرمست نمی شد و اگر به زیانش بود سخت بردبار بود. او جوانی مودب و اهل کمال بود که این خصیصه مانند تاجی بر روی سرش می درخشید ودر میان دوستان مقبولیت خاصی داشت و بردلهای نیروهایش حکومت  می کرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و از اینکه خود را در زمره پاسداران حضرت روح الله(ره) می دید به پاسدار بودن خود افتخار می کرد. با شروع جنگ تحمیلی در نوک تیز پیکان مدافعین کیان اسلامیمان قرار گرفت و تا زمان شهادتش هرجا عملیات بود حمید هم بود. قامت استوارش در جنگ تن به تن گمرک از ناحیه کتف مجروح گشت ودر عملیات دیگری در خرمشهر مورد اصابت مستقیم تیر بار دشمن قرار گرفت و از ناحیه دست مجروح شد و در ذوالفقاری بارها به قلب دشمن شبیخون زد وحماسه آفرید.

خرمشهر، ذوالفقاری، ایران گاز، ایستگاه۷، اروند کنار، حمید را نیک می شناسند و هیچگاه او را فراموش نخواهد کرد و نامش چون نگینی بر تارک آنها می درخشد. عضویت  در شورای فرماندهی سپاه آبادان، فرمانده عملیات، مسئول بسیج سپاه آبادان، از جمله مسئولیتهای او بود.

حمید عاشق ولایت بود و به امام علی بن موسی الرضا(ع) عشق می ورزید وبه همین جهت گردانش را به نام او مزین کرده بود و سرانجام او و گردان تحت امرش در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه و دشت عباس به قلب دشمن زدند و او روز عملیات پیشاپیش نیروهایش به هدایت گردان و شکار تانکها می پرداخت که در جنگی نا برابر در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت و در حالی که به شدت مجروح شده بود عراقی ها در همین نبرد بالای سرش رسیدند و صلابت نور را دیدند وخنجر در بدن نازنینش فرو کردند و او این چنین رقابیه را به کربلا داد و پیکر پاکش همچون مولا موقتدایش چند روزی در بیابان ماند و سرانجام در خواب برای دوستانش پیوند محل شهادتش را نشان داد و پیکر پاکش به آبادان منتقل و در کنار همرزمان شهیدش آرام گرفت و اکنون حمید، پرچمی پر افتخار برای ایران و آبادان است.

زندگی نامه سردار شهید خسرو امینیان

سردار شهید خسرو امینیان در سال 1340 هجری شمسی در منطقه کارون شهرستان آبادان به دنیا آمد. دوران طفولیت و پس تحصیلاتش را در زادگاهش سپری نمود. وی در درگیری های خیابانی آبادان که منجر به شهید و مجروح شدن مردم آن زمان انقلاب شده بود نقش فعال داشت و از مؤثرترین و شجاع ترین نفرات در صحنه کشیدن مردم در صحنه بوده است.

شهید امینیان در اوایل پیروزی انقلاب تا شروع جنگ تحمیلی نقش به سزایی در کشف و خنثی سازی توطئه های منافقین و چریک های فدایی، پیکار داشته است.

او از افراد شناخته شده و کارآمد و مؤمن در بین مردم و انقلابیون جامعه بوده است و با شروع جنگ تحمیلی از ابتدای جنگ با قبضه توپ 106 در جبهه های آبادان با نیروهای زرهی و مکانیزه عراق درگیر شد و به اتفاق همرزمانش خواب راحت را از دشمن گرفت. در عملیات شکست حصر آبادان شرکت کرد و ضربات سنگینی بر ماشین جنگی عراق وارد آورد که در نهایت منجر به شکستن حصر آبادان می شودو وی در ادامه برای مدتی رهسپار کردستان گردید و در آن جا رشادتهای زیادی از خود نشان داده و با شروع عملیات های خیبر و بدر به خوزستان بازگشته و به دفاع می پردازد. در سال 1364 باتوجه به توانایی هایی که داشت به سمت جانشین ادوات قرارگاه کربلا منصوب و مأمور تشکیل گردان مستقل ضر زره ذوالفقار می گردد. ایشان با سعی و تلاش شبانه روزی موفق شد این گردان را که متشکل از دو گروهان ضد زره موشک تاو و مالیوتکاویک گروهان مینی کاتیوشا تشکیل و سازماندهی کند و در عملیات های موفق والفجر8 و کربلای 1 با منهدم کردن تعداد زیادی از تانک های دشمن ضربه سنگینی به زمان زرهی عراق در این مناطق وارد آورد.

شهید امینیان در ادامه کار فرماندهی گردان مستقل پیاده  را زیر نظر قرارگاه کربلا به عده گرفت و در مناطق کربلای5 در پنج ضلعی مستقر شد و در نهایت در تابستان 67 در مقابل با تک دشمن به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید و تا آسمان شهیدان پر کشید و جاودانه شد.

از خصوصیات بارز آن شهید آمادگی همیشگی برای نبرد بود. ایشان به افرادی که از نظر مالی و امکانات زندگی ضعیف و نیازمند بود شخصاً کمک کرده و دیگران را نیز دعوت به کمک می نمود تا مطمئن شود که مشکل رفع شده. از جذابیت خاصی برخوردار بود و مسائل نظامی و عملیاتی را خیلی سریع فرا می گرفت و بکار می برد.

روحش شاد

زندگی نامه سردار شهید سید حسین امامی

در خانواده ای پر فضیلت قدم به عرصه ی وجود گذارد. نامش را حسین گذاشتند تا روزی همانند سید و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام خون خود را تقدیم به اسلام نماید.

در بیست و ششم آذر ماه سال 1336 در شهر آبادان متولد شد. کودکی فوق العاده زیبا و دوست داشتنی که تولدش سبب خیر و برکت در خانواده گردید. دوران تحصیلات خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. سال 1353 موفق بع اخذ دیپلم طبیعی گردید.

جوانی که به مهربانی و صفا و صمیمیت شهرت داشت در سال های قبل از انقلاب ندای «هل من ناصر» امام را به گوش جان شنید و در زمره ی یاران او قرار گرفت و با شرکت در راهپیمایی ها همراه و همگام با مردم خداجوی جزء تاریخ سازان ایران زمین شد.

با بارور شدن درخت تناور انقلاب اسلامی به جمع مدافعان فرهنگی و امنیت انقلاب پیوست و در برپایی امنیت در شهر آبادان نقش چشمگیری داشت. با هجوم ارتش تا به دندان مسلح عراق او به اتفاق برادر و همرزمانش به دفاع از مرزهای کشور پرداخت که در همان ابتدای جنگ برادر دلاورش حمید در آبادان پپ شد و شهر آبادان را به عطر شهادت معطر کرد.

وی به لحاظ حضور مستمر در جبهه همراه با توان بالای نظامی او به مسئولیت های مختلف منصوب شد و تا زمان شهادت در گوشه و کنار کربلای جنوب جانانه جنگید و سرانجام در حالیکه جانشین عملیات قرارگاه نجف را به عهده داشت در شرق دجله در تاریخ 23/12/63 در عملیات بدر به مولایش حسین علیه السلام اقتدا نمود و کربلایی شد.