وصیت نامه شهید عباس بابایی

وصیت نامه اول


 
 بسم الله الرحمن الرحیم
همسرم ! راه خدا را انتخاب کن که جز این راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد
... ملیحه جان همانطوری که میدانی احترام مادر واجب است. اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادراست که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد...
... ملیحه جان اگر مثلا نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتما از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر.  نترس هر چه می خواهی بگو. البته درباره هر چیزی اول فکر کن. هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی. مثلا وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو درباره اش فکر کن ببین آیا واقعا این حرف درسته یا نه. البته بوسیله ایمانی که به خدا داری.
ملیحه جان به خدا قسم مسلمان بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد. اما برگردیم سرحرف اول اگر دوستت تو را ناراحت کرد بعد پشیمان شد و به تو سلام کرد و از تو کمک خواست حتما به او کمک کن. تا میتونی به دوستانت کمک کن و به هر کسی که می شناسی و یا نمی شناسی خوبی کن. نگذار کسی از تو ناراحت بشه و برنجه.
هر کسی که به تو بدی می کند حتما از او کناره بگیر و اگر روزی از کار خودش پشیمون شد از او ناراحت نشو. هرگز بخاطر مال دنیا از کسی ناراحت نشو.
ملیحه جون در این دنیا فقط پاکی، صداقت، ایمان، محبت به مردم، جان دادن در راه وطن، عبادت باقی می ماند. تا می تونی به مردم کمک کن. حجاب، حجاب را خیلی زیاد رعایت کن. اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت، فامیلت را که چیزی نداره، کسی که بیچاره است او را از بدبختی نجات بده. تا میتونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی فکر کن. همیشه سنگین باش. زود از کسی ناراحت نشو از او بپرس که مثلا چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن فکر کن و تصمیم بگیر...
... ملیحه به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد. هرگز اشتباه فکر نکند. همیشه فقط راه خدا را انتخاب بکند. چون جز این راه راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد.
ملیحه باید مجددا قول بدهی که همیشه با حجاب باشی. همیشه با ایمان باشی. همیشه به مردم کمک کنی. به همه محبت کنی. در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست...
... اگه می خواهی عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی. ملیحه هرچقدر میتونی درس بخون. درس بخون درس بخون. خوب فکر کن. به مردم کمک کن. کمک کن خوب قضاوت کن. همیشه از خدا کمک بخواه. حتما نماز بخون. راه خدا را هرگز فراموش نکن...
... همیشه بخاطرت این کلمات بسیار شیرین و پر ارزش را بسپار « کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد، یعنی طوری با آنها رفتار کند که رضایت آنها را جلب نماید، همیشه پیش خداوند عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود » ...
ملیحه مهربانم هروقت نماز میخونی برام دعا کن.

 

وصیت نامه دوم
 

بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
خدايا، خدايا، تو را به جان مهدي (عج) تا انقلاب مهدي (عج) خمينی را نگهدار. به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت مي کشم وصيت نامه بنويسم. حال سخنانم را براي خدا در چند جمله انشاالله خلاصه مي کنم.
خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده.
خدايا، همسر و فرزندانم را به تو مي سپارم.
خدايا، در اين دنيا چيزي ندارم، هرچه هست از آن توست.
پدر و مادر عزيزم، ما خيلي به اين انقلاب بدهکاريم.


عباس بابايي
  61/4/22
21 ماه مبارک رمضان

+ نوشته شـــده در 30 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت18:13 تــوسط بیسیم چی |
زندگی نامه سردار شهید حمید رمضانی

خیبری بود و اهل نی، اهل سوز، حماسه ساز کم نظیری که وجب به وجب مرزهای جنوب شاهد خلق حماسه هایاوست. او عاشق خدمت در گمنامی بود. ترس در وجود او معنا نداشت و منبع مهم و مطمئنی برای یگان های رزم در بُعد شناسایی و اطلاعاتی بود.

نامش حمید و شهرتش رمضانی است. به سال 1341 در شهرستان اهواز در میان خانواده ای متدین و مذهبی و اهل فضل و کمال چشم به جهان گشود. در سنین ودکی در حوضچه ای به عمق 1/5 متر غرق شد که به صورت معجزه آسایی نجات یافت. پدرش کارگاه تراش کاری در شهر اهواز داشت و بدین طریق روزگار می گذراند. او هنگام حمله ی رضا خان برای کشف حجاب در حرم امام رضا(ع) شاهد اوج رذالت رژیم پهلوی بود.

حمید تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در اهواز گذراند و موفق به اخذ دیپلم ریاضی گردید. او سرشار از شور و طراوت بود و از همان دوران نوجوانی در جبین خودش سعادت را می دید.

در بحبوحه ی فعالیت های سیاسی علیه رژیم پهلوی به مبارزات خود شکل تازه ای بخشید و در مسجد طالب زاده برای اقامه ینماز حضور پیدا می کرد و اندک زمانی بعد به جمع جوانان مسجد جزایری که فعال ترین گروه سیاسی شهر بودند پیوست.

حمید از استعداد تحصیلی بالایی برخوردار بود و چند بار در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته های مختلف از جمله الکترونیک قبول شد. وقتی خانواده پیشنهاد اعزام به خارج جهت تحصیل در کنار دو برادرش می دادند می گفت: «جبهه های جنگ خود دانشگاه بزرگی است» حمید جهاد را درسی از درس های بهشت می دانست و آن را بر همه چیز مقدم می دانست. با شروع جنگ تحمیلی همراه دیگر جوانان غیرتمند اهوازی به جبهه شتافت. ابتدا در کنار سردار شهید درافشان در گردان رزمی کربلای سوسنگرد، فارسیات، خرمشهر و بستان حماسه آفرید و اندکی بعد به لحاظ شایستگی و تبحر فوق العاده وی در شناسایی در مسئولیت های اطلاعاتی منصوب گردید و تا زمان شهادتش هیچ گاه جبهه را ترک نکرد و با تشکیل قرارگاه نصرت به فرماندهی گردان شناسایی 313 منصوب گردید.

حمید اعجوبه ی شناسایی بود. نفوذ حمید به قلب دشمن و شناسایی های مکرر وی چنان غیر قابل تصور بود که گاه موجب شگفتی می گردید. او روزهایی از قرارگاه ناپدید می گردید و بعد از مدتی با اطلاعات ذی قیمتی از دل سپاه دشمن برمی گشت.

حمید در شناخت منطقه ی هورالهویزه و عملیات خیبر نقش عمده و اساسی داشت. زمانی که منطقه صعب العبور و نیزار هور هیچگونه معبری جهت تردد نداشت او روزها و شبها به شناسایی می پرداخت تا از منطقه اطلاعات جامعی به دست آورد و بعدها  همین اطلاعات و ارائه آن به فرماندهی کل سپاه، شالوده عملیات خیبر گردید. او در جنگ تحمیلی و مأموریت های شناسایی به زیارت مولایش امام حسین(ع) و مرادش ابوالفضل العباس(ع) رفت.

رازداری حمید مثال زدنی است و تا زمان شهادتش حتی خانواده به موقعیت و مسئولیت هایش واقف نشدند. او به فراگیری فنون نظامی و تخصصی فوق العاده اهمیت می داد و سعی می کرد که تمام فنون نظامی را خود و نیروهای تحت امرش بیاموزند و در این راستا کلاس های مختلف از جمله غواصی، تاکتیک، شناسایی، شلیک با سلاح های سنگین را برپا می کرد و علاوه بر اعزام نیروهای زبده جهت شناسایی خود شخصاً به شناسایی می رفت و از مناطق مختلف عکس و اطلاعات تهیه می کرد  شناسایی های مهم و حساس را شخصاً انجام می داد.

معاون محور فارسیات و خرمشهر، مسئول محور اطلاعات شناسایی سوسنگرد و بستان، مسئول واحد اطلاعات، فرمانده گردان قرارگاه نصرت، مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه ششم، مسئول معاونت اطلاعات سپاه ششم امام جعفرصادق(ع)، از جمله مسئولیت های آن قهرمان خستگی ناپذیر سال های دفاع مقدس است و نهایتاً آن گل گلزر باغ ولایت در روز چهارم خرداد ماه سال 1367 سرود شهادت خواند و با بهترین هدیه به پیشگاه معبودش خداوند متعال شتافت.

+ نوشته شـــده در 29 / 11 / 1390برچسب:شهید حاج حمید رمضانی,زندگی نامه,شهید,شهادت,ساعــت9:13 تــوسط بیسیم چی |
زندگی نامه سردار شهید علی رضا اسکندری

سال 1341 در شهرستان اهواز چراغ وجودش شعله ور شد. کودکی خنده رو و بشاش و دوست داشتنی که خانواده اسکندری را غرق در شادمانی کرد. دوران ابتدایی و راهنمایی خود را با موفقیت در شهرستان اهواز گذراند. علی رضا در نوجوانی دانش آموز ممتاز و کوشایی بود و ضمن تحصیل به خواندن کتب مذهبی روی آرد و از همان ابتدا با مسجد انس گرفت و در اکثر اوقات ملزومات شخصی خود را به منظور کمک به دوستانش اهداء می نمود.

همراه با موج توفنده امت اسلامی به دریای امواج پیوست. وی در این سال ها دوران تحصیلی دبیرستان خود را در دبیرستان شهید مصطفی خمینی می گذراند و فعالانه در راهپیمایی های مردمی شرکت ی جست و در منزل به ساختن کوکتل مولوتف جهت مبارزه با رژیم می پرداخت.

صبح آزادی فرا رسید و از فجر آفرینان شد. به دنبال پیروزی انقلاب به برقراری امنیت در شهر اهواز همت گماشت. در خرداد ماه سال 59 موفق به اخذ دیپلم گردید و با شروع جنگ تحمیلی به جبهه شتافت و تمام مدت عمر خود را تا پرواز به آسمان شهادت در میادین نبرد گذراند.

فرمانده دسته گردان بلالی، فرمانده گروهان، جانشین گردان صف، جانشین گردان قدس، فرمانده گردان قدس، جانشین گردان جعفر طیار لشکر 7 ولیعصر(عج)، از جمله مسئولیت های آن نخل استوار و جوان برومند اهوازی است. وی در سال 65 در کنکور سراسری شرکت و در رشته مهندسی دانشگاه زاهدان قبول شد ولی از آن جایی که جنگ را در رأس همه ی امور می دانست هیچ گاه جبهه را ترک نگفت و در عملیات های مختلف سپاه اسلام شرکت جست و یپسراسر جبهه های جنوب شاهد خلق حماسه های اوست.

او که تمام مدت عمرش را در خط مقدم و کمین جلو و خط اول می گذراند، در عملیات کربلای 4 سر نازنین و خدایی آن دلیر عرصه ی ایثار و شهامت مورد اصابت ترکش ارتش بعث عراق قرار گرفت و در عند ربهم مأوا گرفت.

 

+ نوشته شـــده در 29 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت8:39 تــوسط بیسیم چی |
بخشی از وصیت نامه شهید اسماعیل دقایقی

خدایا! امت اسلامی را صبر و استقامت عطا فرما تا در مقابل دشمنان خدا وکافران، 

پاسداری کنم وسپس بر آن غلبه کنند. از تو می خواهم در هنگامی که شیطان سستی

 به سراغم می آید او را دور سازی و مرا قوت و آرامش عطا فرمایی.

 

 

+ نوشته شـــده در 29 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت8:25 تــوسط بیسیم چی |
وصیت نامه شهید اسماعیل فرجوانی


بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب اسماعیل فرجوانى فرزند محمد جواد، اول با یاد خدا و سلام بر رسولانش بالاخص محمد بن عبدالله(ص) و سلام بر ائمه اطهار و حضرت فاطمه زهرا(س) و درود بر رهبر عظیم و عالیقدر مسلمین در زمان حال امام خمینى و دعاى خیر و رحمت براى كلیه شهداء و مفقودین و كسانیكه به حق در راه اسلام عزیز جان باخته‌اند و امید شفاء یافتن مجروحین و معلولین و آزادى اسراى انقلاب اسلامى در تمام گیتى.

اما بعد با سلام به همگى كسانى كه این متن را مى‌خوانند و به تمامى امت قهرمان و مقاوم و شهید پرور ایران امتى كه هیچ گاه امام خود را رها نكرده و در سخت‌ترین روزها و برهه‌ها با عزمى راسخ و ایمانى استوار با توكل به خدا و توسل بر ائمه اطهار(ع) اسلام عزیز را در این زمان سرافراز كردند. خواهران و برادران عزیز با شما هستم، با تمامى كسانى كه بر علیه ظلم شوریدند و اسلام را دوباره احیاء كردند. اخلاق اسلامى را در خود دوباره احیاء كنید و نگذارید كه این شرم و حیا از بین جوانان ما بیرون برود هوشیار باشید تا شیطان از راههاى مختلف در بین شما نفوذ نكند همان گونه كه در حساس‌ترین روزهاى انقلاب سال 57 راهنماى ما امام خمینى بود و به ایشان مطمئن بودیم و هر كارى مى‌گفتند انجام مى‌دادیم در این زمان نیز به او مطمئن باشید و به فرامینش گوش فرا دهید و با قلبى مالامال از عشق به خدا در مسیر حركت انقلاب اسلامى به راه افتید، از هیچ چیز واهمه نداشته باشید و از آینده نیز هراسى به دل راه مدهید كه وعده خدا حق است و پیروزى از آن اسلام عزیز است.

جنگ كماكان مسئله اصلى است به هر شكل كه مى‌توانید به اسلام از طریق جنگ خدمت كنید و اكنون كه مسئولیت خطیر نابودى دشمن و كافرین در تمام جهان به دوش ما افتاده با شركت در دفاع مقدس در برابر هجوم صدام كافر براى دفاع مقدس در برابر صهیونیسم بین الملل و آزادى قدس خود را آماده كنیم. هیچ عذرى قابل قبول نیست، درس دارم، متأهلم، كارخانه، اداره، مسئولیتم در شهر سنگین است و...اجازه نمى‌دهد و همه اینها بهانه‌اى بیش نیست و مطمئن هستم كه خواستن توانستن است.

به هـر حال اگـر كسى مرا مى‌شناسد، عاجزانه مى‌خواهم كه مرا ببخشد و حلال كند ان شاءالله كه خداوند خودش در دل مردم چنان عطوفتى قرار مى‌دهد كه مرا ببخشند، و نیز من مطمئن به فضل و رحمت خداوند تبارك و تعالى هستم. همه اقشار مردم بكوشند تا با فعالیت بیشتر عظمت و مجد صدر اسلام را تجدید كنند و اسلام و مسلمین را سر بلند. ضمناً تمامى كسانى كه به اسلام، رهبرى اسلام و انقلاب اسلامى معتقد نیستند حق شركت در تشییع جنازه‌ام را ندارند و خانواده‌ام و مردم این كار را انجام دهند. و نیز بنده 7ماه روزه قضا و 5 سال نماز قضا بدهكارم كه تمامى برادران گردان به عنوان نیرو و چه به عنوان كادر تقاضا دارم كه زحمت این را بكشند اگر كسانى هم توانایى این كار را دارند لطفاً انجام دهند. نماز شب اول قبر را برایم حتما بخوانید، و كفنم، احرام حجم باشد. همگى برادران و خواهران را به خدا مى‌سپارم.

 

والسلام - عبداله، ذبیح الله
اسماعیل فرجوانی         

+ نوشته شـــده در 29 / 11 / 1390برچسب:وصیت نامه,شهید,شهادت,شهید اسماعیل فرجوانی,ساعــت7:57 تــوسط بیسیم چی |
زندگی نامه سردار شهید اسماعیل فرجوانی

در طلوع فجر ششم آبان ماه سال 1341 در خانواده ای مؤمن و متعهد طلوع کرد. کودکیی را با تحصیل و انس با قرآن و جلسات مذهبی در کنار خانواده گذراند. وجود همسایگانی عالم و روحانی در پرورش روحی و معنوی اش تأثیر بسزایی داشت. در کنار تحصیل برای خود درآمدی از کار در کارگاه نجاری داشت که روح استقلال و اتکال به خداوند را در او پرورش می داد. سالهای تحصیلی متوسطه همراه با اوج گیری قیام اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) بود که او را به صحنه ی مبارزه کشاند و با پخش اعلامیه های امام (ره) و نوارهای مذهبی در خیل خروشان انقلاب اسلامی وارد گردید. هجوم ساواک و فرار او به همراه کتاب های مذهبی اولین درگیری مستقیم او بود. شهادت شهید صالح شوشتری، قبل از انقلاب بارقه ای فروزان از شجاعت و شهامت را در دلش زنده کرد.

با پیروزی انقلاب به کردستان اعزام شد و دوشادوش دیگر پاسداران به مبارزه با اشرار و ضد انقلاب پرداخت. از اقدامات دیگر این شهید بزرگوار عبارت است از:

- با آغاز جنگ تحمیلی و حضور او و برادرش در جبهه ها و حضور مادر، پدر و خواهرش در پشت جبهه

- ازدواج در سال 1360 در روز ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار

- حضور در خرمشهر و دفاع مقدس از این شهر به همراه همرزمانش

- حضور در عملیات های گوناگون از شکست حصر آبادان گرفته تا کربلای 4 که حماسه های بی نظیری در گردان کربلا به فرماندهی حاج اسماعیل کسب کرد که خود سندی پر افتخار برای مردم خوزستان است.

- فرماندهی گردان کربلا و ابراز شهامت ها و شجاعت های بسیار در اکثر عملیات ها

- هشت مرتبه مجروحیت تا شهادت

- قطع دست راست در عملیات بدر

- غروب غمگین عملیات کربلای 4 در دی ماه سال 1365 و شهادت آن اسطوره ی قهرمان سپاه حضرت روح الله در حالی که آن عزیز با همه وجود سعی در جمع آوری نیروها و کاهش تلفات داشت، مورد اصابت تیر دشمن قرار رفت و پیکر مطهرش در آن سوی آب ها باقی ماند ولی نام و یادش همیشه سبز و جاوید است.

+ نوشته شـــده در 29 / 11 / 1390برچسب:شهید حاج اسماعیل فرجوانی, شهید, شهادت ,ساعــت7:5 تــوسط بیسیم چی |
سخنان سردار شهید حاج احمد متوسلیان

ما با ایمانمان می جنگیم. جندالله با ایمانش می جنگد. بگذار بوق های تبلیغاتی رسانه های صهیونیستی و سران اسرائیل به ما بگویند شما برای خودکشی آمده اید. ما ثابت می کنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمین های مقدس اسلامی از دست امپریالیزم و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستی آزاد بشود.

+ نوشته شـــده در 28 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت20:38 تــوسط بیسیم چی |
بخشی از وصیت نامه شهید مجید پهلوانی

نسل انقلابی امروز نمی تواند در برابر ظلمت ها بی تفاوت باشد.

نسل انقلابی امروز در برابر همه ی مستکبران با مشت گره کرده دیدار می کند؛

چرا که باطل محکوم به فناست.

+ نوشته شـــده در 28 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت20:31 تــوسط بیسیم چی |
شهید سید مرتضی آوینی

عالم محضر شهداست، امام کو محرمی که دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد؟

زمان می گذرد و مکان ها فرو می شکنند، امام حقایق باقی هستند.

شهید حاجی پور زنده است، من و تو مرده ایم.

شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که با خدا بسته بودند اثبات کردند.

کاش ما در خیل منتظران شهادت باشیم.

 

+ نوشته شـــده در 28 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت16:42 تــوسط بیسیم چی |
بخشی از وصیت نامه شهید بیگی

از مردن نمی ترسم، ترسم از این است که بعد از ما ایمان را سر ببرند!

هم باید بمانیم تا آینده شهید شویم و هم باید شهید شویم تا آینده بماند! چه می شد که امروز شهید می شدیم و فردا دوباره زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم؟! ...

+ نوشته شـــده در 28 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت16:10 تــوسط بیسیم چی |
شهید حسن باقری

عشق اینجاست؛ خدا اینجاست؛ زندگی اینجاست؛ روحیه اینجاست؛ امام زمان(عج) اینجاست؛ اسلام اینجاست؛ خدا اینجاست؛

ما کجا می خواهیم برویم در غیر از اینجا؟!

+ نوشته شـــده در 28 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت16:7 تــوسط بیسیم چی |
شهید حسن باقری

مگر نه این بود که در صحنه جنگ از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام مسأله نماز می پرسند، جواب می دهند، و در اعتراض یکی دیگر از اصحاب می فرمایند: «ما برای همین می جنگیم» یعنی برای حاکمیت عملی اسلام.

+ نوشته شـــده در 28 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت16:4 تــوسط بیسیم چی |
بخشی از وصیت نامه شهید حبیب اله عابدی

اولین حرف این است که چون راهمان راه خدا و هدفمان متعالی و الگو و اسوه مان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه السلام است بایستی که آبروی آنان را حفظ کنیم زیرا ما به عنوان پیروان مکتبی به جهان معرفی شدیم که در صدر آن چنین اشخاصی می زیسته اند.

آبروی اسلام وابسته به اعمال ماست. هر کدام به عنوان یک فرد مسلمان در برابر خداوند مسئولیتی بس خطیر داریم. اسلام به همین آسانی به دست مانرسیده است، اسلام خون بهای هزاران شهید است که هر کدام الگو و نمونه ای برای جامعه مسلمین بودند و ما وارث چنین اسلامی هستیم...

+ نوشته شـــده در 26 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت11:38 تــوسط بیسیم چی |
بخشی از وصیت نامه شهید محمد رضا خازن

ای برادر و ای خواهر!

شهیدان مان چنین پیام می دهند که باید سیاهی شب را با سرخی خون شکافت و معنای حیات را در طلوع فجر چنین نوشت: می سوزیم تا با کفر نسازیم و کشته می شویم تا چراغ توحید را خاموش نکنند.

ای برادران و ای خواهران!

زندگی کردن در این دنیا و عصر مغشوش و پر فتنه پای مردی می خواهد، هدایت از طرف خدا و صبر و استقامت می خواهد؛ سعی کنید برای خدا خود را خالص گردانید، به فکر آخرت باشید و بدانید که خدا در قیامت از اعمال ما سئوال خواهد کرد...

+ نوشته شـــده در 26 / 11 / 1390برچسب:,ساعــت11:22 تــوسط بیسیم چی |